خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوتین
[اسم]
brassiere
قابل شمارش
1
سوتین
سینهبند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوتین
سینهبند
تصاویر
کلمات نزدیک
brassie
brasserie
brassard
brass rubbing
brass knuckles
brassy
brat
bravado
brave
bravely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان