خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کالسکه
2 . واگن (قطار مسافربری)
[اسم]
carriage
/ˈkærɪʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کالسکه
درشکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درشکه
کالسکه
1.The wooden carriage is mine.
1. آن کالسکه چوبی مال من است.
2
واگن (قطار مسافربری)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واگن
مترادف و متضاد
car
coach
the first-class carriages
واگنهای درجه یک
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
carpus
carpool
carpeting
carpet nail
carpet bug
carriage dog
carrier
carrier pigeon
carrion crow
carrot
کلمات نزدیک
carr
carpus
carport
carping
carpeting
carriageway
carrie
carried away
carrier
carrier bag
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان