1 . منعقد شدن
[فعل]

to coagulate

/koʊˈægjəˌleɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: coagulated] [گذشته: coagulated] [گذشته کامل: coagulated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منعقد شدن لخته شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دلمه شدن منعقد شدن لخته شدن
مترادف و متضاد clot congeal thicken liquefy
  • 1.the heat causes the blood to coagulate.
    1. حرارت باعث می شود که خون لخته شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان