خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عذاب وجدان
[اسم]
compunction
/kəmˈpʌŋkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عذاب وجدان
ندامت
مترادف و متضاد
guilt
regret
uneasiness
1.they feel no compunction over being violent to women.
1. آنها هیچ احساس عذاب وجدانی برای خشن بودن نسبت به زنان ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
compulsory
compulsorily
compulsiveness
compulsive
compulsion
computation
computational
compute
computer
computer game
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان