Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گلوله کردن
2 . گلوله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to conglobate
/kənˈɡlɑːbeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: conglobated]
[گذشته: conglobated]
[گذشته کامل: conglobated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گلوله کردن
گرد کردن
[صفت]
conglobate
/kənˈɡlɑːbeɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more conglobate]
[حالت عالی: most conglobate]
2
گلوله
توپیشکل
تصاویر
کلمات نزدیک
congestion charge
congestion
congested
congeries
conger
conglomerate
conglomeration
congo
congolese
congratulate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان