1 . تامل 2 . توجه 3 . عامل
[اسم]

consideration

/kənˌsɪd.əˈreɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تامل تفکر، تعمق، بررسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مبالات
formal
مترادف و متضاد reflection thought
  • 1.After careful consideration, we decided to offer her the job.
    1. پس از تامل [تفکر] دقیق، تصمیم گرفتیم که آن کار را به او پیشنهاد دهیم.
  • 2.The matter needs to be given serious consideration.
    2. این مسئله باید به‌طور جدی مورد بررسی قرار گیرد.

2 توجه ملاحظه، اهمیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعتنا رعایت ملاحظه مراعات
مترادف و متضاد attentiveness
  • 1.Companies should show more consideration for their employees
    1. شرکت‌ها باید توجه بیشتری به کارمندانشان نشان دهند [بکنند].

3 عامل مسئله، نکته

مترادف و متضاد factor issue point
  • 1.Cost, of course, is another consideration.
    1. هزینه، مسلما عامل [نکته] دیگری است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان