[فعل]

to consign

/kənˈsaɪn/
فعل گذرا
[گذشته: consigned] [گذشته: consigned] [گذشته کامل: consigned]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سپردن تحویل دادن، (کالا و...) فرستادن

مترادف و متضاد assign deliver send
  • 1.Unwillingly, he consigned his mother to a nursing home.
    1. با بی میلی، او مادرش را به خانه سالمندان فرستاد [سپرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان