Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همواره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
consistently
/kənˈsɪstəntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همواره
همیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیوسته
همیشه
وقت و بیوقت
مترادف و متضاد
always
inconsistently
1.His movies are consistently thought-provoking.
1. فیلم های او همیشه انسان را به فکر وا می دارد.
2.The temperature must be maintained consistently at 75° centigrade.
2. دمای محیط باید همواره در 75° سانتی گراد باقی بماند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
consistent
consist of
consist in
consist
consign
console
console table
consolidate
consomme
conspicuous
کلمات نزدیک
consistent
consistency
consist
consignment
consign
consolation
consolation prize
console
consolidate
consolidation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان