خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صمیمی
2 . آبمیوه
[صفت]
cordial
/ˈkɔrʤəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cordial]
[حالت عالی: most cordial]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صمیمی
گرم، خوشرو، دوستانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خالصانه
خوشاخلاق
خوشبرخورد
دوستانه
صمیمانه
صمیمی
قلبی
مردمدار
مترادف و متضاد
affectionate
friendly
genial
warm
unfriendly
1.the atmosphere was cordial and relaxed
1. فضا [جو] صمیمی و آرام بود.
[اسم]
cordial
/ˈkɔrʤəl/
قابل شمارش
2
آبمیوه
1.blackcurrant cordial
1. آبمیوه انگورفرنگی سیاه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
coral snake
coral reef
coral
cor anglais
coquette
cordially
cordless
cordovan
cords
corduroy
کلمات نزدیک
cordate
cord
corbel
coraline
coral snake
cordially
cordillera
cordite
cordless
cordless phone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان