1 . به‌دست آوردن 2 . مشتق شدن
[فعل]

to derive

/dəˈraɪv/
فعل گذرا
[گذشته: derived] [گذشته: derived] [گذشته کامل: derived]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌دست آوردن

مترادف و متضاد obtain
  • 1.I didn't derive much benefit from school.
    1. من زیاد از مدرسه (رفتن) سودی به‌دست نیاوردم.
  • 2.She derived great satisfaction from helping other people.
    2. او رضایت زیادی از کمک کردن به دیگران به‌دست آورد.
  • 3.The charity derives its income entirely from donations.
    3. (این) خیریه کل درآمدش را از طریق هدایای مردمی به دست می‌آورد.

2 مشتق شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نشأت گرفتن منبعث شدن
  • 1.Many English words derive from Latin.
    1. خیلی از واژه‌های انگلیسی از لاتین مشتق شده‌اند.
  • 2.The name “Los Angeles” is derived from the Spanish word for angel.
    2. اسم "لس آنجلس" از واژه اسپانیایی "آنجل" مشتق شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان