1 . فاش کردن
[فعل]

to disclose

/dɪˈskloʊz/
فعل گذرا
[گذشته: disclosed] [گذشته: disclosed] [گذشته کامل: disclosed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فاش کردن آشکار کردن، به نمایش درآوردن

formal
مترادف و متضاد release reveal tell conceal hide
  • 1.I cannot disclose what we discussed.
    1. من نمی‌توانم چیزی که درباره‌اش بحث کردیم را فاش کنم.
  • 2.The report discloses that human error was to blame for the accident.
    2. گزارش آشکار کرد که خطای انسانی مقصر وقوع حادثه بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان