1 . ایجاد کردن
[فعل]

to engender

/ɛnˈʤɛndər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: engendered] [گذشته: engendered] [گذشته کامل: engendered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ایجاد کردن به وجود آوردن، موجب شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: موجب شدن
مترادف و متضاد cause create induce produce
  • 1.Freudians believe that the traumatic events of infancy often engender repression that creates neuroses.
    1. پیروان فروید بر این باورند که رویداد های تکانشی (هولناک) دوران طفولیت، اغلب موجب سرکوب می شود که روان رنجوری بوجود می آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان