1 . نمونه
[صفت]

exemplary

/ɪɡˈzempləri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exemplary] [حالت عالی: most exemplary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نمونه سرمشق، الگو

معادل ها در دیکشنری فارسی: مثال‌زدنی
  • 1.Her behavior was exemplary.
    1. رفتار او سرمشق بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان