خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدن نمایی
[اسم]
exhibitionism
/ˌeksɪˈbɪʃənɪzəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدن نمایی
خودنمایشگری
1.In psychiatry, a male's need for exhibitionism could be seen as a reaction against anxiety.
1. در روان شناسی نیاز مرد به خودنمایشگری می تواند به عنوان واکنشی علیه استرس در نظر گرفته شود.
توضیح درباره واژه exhibitionism
واژه exhibitionism به نوعی اختلال روانی گفته می شود که فرد مبتلا آلت جنسی خود را در ملاعام به نمایش می گذارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
exhibition hall
exhibition
exhibit
exhaustively
exhaustive
exhibitionist
exhibitor
exhilarate
exhilarated
exhilarating
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان