Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمایشگاه
2 . نمایش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
exhibition
/ˌeksəˈbɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمایشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمایشگاه
مترادف و متضاد
display
show
1.There's a new exhibition of sculpture on at the main gallery.
1. یک نمایشگاه جدید مجسمه در گالری اصلی برپا است.
to visit an exhibition
به نمایشگاه رفتن [از یک نمایشگاه دیدن کردن]
2
نمایش
ارائه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمایش
مترادف و متضاد
display
show
تصاویر
کلمات نزدیک
exhibit
exhaustively
exhaustive
exhaustion
exhausting
exhibition hall
exhibitionism
exhibitionist
exhibitor
exhilarate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان