[اسم]

exhaustion

/ɪgˈzɔːs.tʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خستگی شدید

معادل ها در دیکشنری فارسی: خستگی فرسودگی
  • 1.there's no end to my exhaustion.
    1. خستگی شدید من پایانی ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان