Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهشدت خسته
2 . (کاملاً) استفادهشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
exhausted
/ɪgˈzɑstəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exhausted]
[حالت عالی: most exhausted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهشدت خسته
خستهوکوفته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ازپاافتاده
افتاده
خسته
هلاک
وامانده
فرسوده
مانده
کوفته
مترادف و متضاد
tired out
worn out
fresh as a daisy
raring to go
to be completely/utterly ... exhausted
کاملاً/بهشدت و... خسته بودن
At the end of the night, I was extremely exhausted.
در پایان شب، بهشدت خسته بودم.
2
(کاملاً) استفادهشده
تمامشده، تخلیهشده
مترادف و متضاد
empty
used up
replenished
restocked
1.The exhausted mine was worthless.
1. معدنِ (کاملاً) تخلیهشده، بیارزش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
exhaust pipe
exhaust
exhale
exhalation
exertion
exhausting
exhaustion
exhaustive
exhaustively
exhibit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان