[اسم]

exertion

/ɪɡˈzɜːrʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کار سنگین (ذهنی یا فیزیکی) عمل سخت

مترادف و متضاد effort strain
  • 1.You should avoid any physical exertion for the next four weeks.
    1. شما باید تا چهار هفته از هرگونه کار سنگین فیزیکی پرهیز کنید.

2 اعمال (زور، قدرت و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعمال اعمال زور
مترادف و متضاد application use
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان