[صفت]

extensive

/ɪkˈstɛnsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more extensive] [حالت عالی: most extensive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وسیع پهناور، گسترده

  • 1.The extensive snowfall caused problems throughout the city.
    1. بارش برف وسیع مشکلاتی در سراسر شهر به وجود آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان