1 . گرد رادیواکتیو 2 . پیامد منفی
[اسم]

fallout

/fɔːlaʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گرد رادیواکتیو ذرات رادیواکتیو

2 پیامد منفی نتیجه زیان‌بار

  • 1.He's prepared to take calculated risks regardless of political fallout.
    1. او آماده است که علیرغم پیامد منفی سیاسی، ریسک‌های محاسبه‌شده بکند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان