خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تغذیه کردن
[فعل]
to feed off
/fid ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: fed off]
[گذشته: fed off]
[گذشته کامل: fed off]
صرف فعل
1
تغذیه کردن
1.Butterflies feed on the flowers of garden plants.
1. پروانهها از گلهای گیاهان باغ تغذیه میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
feed
feebly
feeble
fee
fedora
feed on
feed one's face
feed reader
feed the kitty
feedback
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان