خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دورهمی
[اسم]
gathering
/ˈgæð.ə.rɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دورهمی
گردهمایی، جلسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجتماع
اجماع
انجمن
تجمع
ملاقات
مجلس
گردهمایی
a social/family gathering
یک دورهمی اجتماعی/خانوادگی
a gathering of ...
گردهمایی ...
a gathering of religious leaders
گردهمایی رهبران دینی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
gather up
gather
gateleg table
gatekeeper
gateau
gator
gaudy
gaunt
gaur
gauze
کلمات نزدیک
gatherer
gather evidence
gather
gateway
gatepost
gauche
gaudily
gaudy
gauge
gaulish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان