1 . عظیم
[صفت]

gigantic

/ʤaɪˈgæntɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gigantic] [حالت عالی: most gigantic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عظیم غول آسا، بسیار بزرگ

مترادف و متضاد enormous huge
  • 1.New methods of farming offer gigantic advantages over the old methods.
    1. روش های جدید کشاورزی مزیت های سترگی نسبت به روش های قدیمی ارائه کرد.
  • 2.Reaching the Moon was a gigantic step in space exploration for mankind.
    2. رسیدن به ماه گامی عظیم در اکتشاف فضا برای انسان بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان