1 . فراموش کردن
[عبارت]

go blank

/goʊ blæŋk/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فراموش کردن از ذهن پاک شدن

  • 1.I tried to remember her name, but my mind went completely blank.
    1. سعی کردم اسم او را به خاطر بیاورم، اما کاملا فراموش کرده بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان