1 . شوهر
[اسم]

husband

/ˈhʌz.bənd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوهر

معادل ها در دیکشنری فارسی: آقای خانه همسر شوهر شوی مرد
مترادف و متضاد hubby man spouse wife woman
  • 1.I've never met Fiona's husband.
    1. من هیچ وقت شوهر "فیونا" را ملاقات نکرده‌ام [من هرگز شوهر "فیونا" را ندیده‌ام].
  • 2.This is my husband, Steve.
    2. این شوهر من "استیو" است.
کاربرد واژه husband به معنای شوهر
واژه husband به معنای "شوهر" به مردی گفته می شود که با خانمی ازدواج کرده است. به مرد متاهل نیز husband گفته می شود. در حالت غیررسمی و دوستانه، خانم ها برای صدا زدن همسرانشان از واژه hubby استفاده می کنند.
[عبارات مرتبط]
  • 1. پرورش (حیوانات و محصولات کشاورزی)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان