خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شاخص
2 . راهنما (اتومبیل)
3 . شناساگر
[اسم]
indicator
/ˈɪndəˌkeɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاخص
نشانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاخص
اندیکاتور
1.Economic indicators suggest that housing prices are going to fall.
1. شاخصهای اقتصادی، حاکی از آن هستند که قیمت مسکن کاهش خواهد یافت.
2
راهنما (اتومبیل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چراغ راهنما
3
شناساگر
معرف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شناساگر
تصاویر
کلمات نزدیک
indicative
indication
indicate
indiana
indian summer
indicator panel
indict
indictable
indictment
indifference
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان