خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گواهی
2 . کیفرخواست
[اسم]
indictment
/ɪndˈaɪtmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گواهی
نشانه
2
کیفرخواست
اتهام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ادعانامه
کیفرخواست
formal
مترادف و متضاد
accusation
charge
تصاویر
کلمات نزدیک
indictable
indict
indicator panel
indicator
indicative
indifference
indifferent
indigence
indigenous
indigent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان