خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد نفوذی
[اسم]
insider
/ɪnsˈaɪdɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد نفوذی
خودی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودی
تصاویر
کلمات نزدیک
inside the bedroom there's a dresser opposite the window.
inside out
inside leg
inside lane
inside
insider dealing
insider trading
insides
insidious
insight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان