1 . تفسیر
[اسم]

interpretation

/ɪnˌtɜrprɪˈteɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تفسیر شرح، برداشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاویل تعبیر تفسیر
  • 1.a modern interpretation of ‘King Lear’
    1. برداشتی نوین از نمایش "شاه لیر"
  • 2.It is difficult for many people to accept a literal interpretation of the Bible.
    2. برای بسیاری از مردم پذیرفتن یک تفسیر تحت‌اللفظی از انجیل مشکل است.
  • 3.The dispute is based on two widely differing interpretations of the law.
    3. مشاجره به خاطر دو تفسیر کاملا متفاوت از یک قانون است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان