خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزمایشگاه
[اسم]
laboratory
/ˈlæb.rəˌtɔːr.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزمایشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزمایشگاه
لابراتوار
آزمایشگاهی
مترادف و متضاد
lab
1.research laboratories
1. آزمایشگاههای پژوهشی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
labor of love
label
lab coat
l
kwai
laboratory coat
laboriously
labour of love
labrador
labrador retriever
کلمات نزدیک
labor-saving
labor-intensive
labor union
labor movement
labor market
labored
laborer
laboring
laborious
laboriously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان