[اسم]

landing

/ˈlæn.dɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرود (هواپیما و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرود
an emergency landing
فرود اضطراری
smooth landing
فرودی آرام

2 پاگرد (ساختمان)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاگرد
  • 1.There’s a telephone on the landing.
    1. در پاگرد، یک تلفن هست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان