1 . روشن کردن 2 . روشن شدن 3 . سبک شدن 4 . سبک کردن
[فعل]

to lighten

/ˈlaɪtən/
فعل گذرا
[گذشته: lightened] [گذشته: lightened] [گذشته کامل: lightened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روشن کردن نورانی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: روشن کردن کمرنگ کردن
to lighten something
روشن کردن چیزی
  • Use bleach to lighten the wood.
    از سفیدکننده برای روشن کردن چوب استفاده کنید.

2 روشن شدن

  • 1.The sky began to lighten in the east.
    1. آسمان، در شرق، شروع به روشن شدن کرد.

3 سبک شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سبک شدن

4 سبک کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سبک کردن
مترادف و متضاد lessen
equipment to lighten the load of domestic work
تجهیزاتی برای سبک کردن بار کارهای خانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان