1 . میانسالی
[اسم]

midlife

/mɪdˈlaɪf/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 میانسالی

  • 1.It is not difficult to take up a new career in midlife.
    1. شروع کردن شغل جدید در میانسالی کار دشواری نیست.
  • 2.midlife crisis
    2. بحران میانسالی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان