1 . غیرمقیم
[صفت]

nonresident

/ˌnɑːn ˈresɪdənt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیرمقیم غیربومی

  • 1.Student fees are higher for non-residents.
    1. شهریه دانشجویان برای افراد غیربومی بیشتر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان