خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با آرنج هل دادن
2 . هل (آرام)
[فعل]
to nudge
/nʌʤ/
فعل گذرا
[گذشته: nudged]
[گذشته: nudged]
[گذشته کامل: nudged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با آرنج هل دادن
با آرنج تکان دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هل دادن
1.Nudge me if I fall asleep in the theater.
1. اگر در تئاتر خوابم برد، با آرنج هلم بده.
[اسم]
nudge
/nʌʤ/
قابل شمارش
2
هل (آرام)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هل
1.She gave me a nudge.
1. او هلم داد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nude
nuclear power
nuclear fusion reaction
nuclear fusion
nuclear family
nuke
numbat
number
number cruncher
number plate
کلمات نزدیک
nude
nucleus
nuclear weapon
nuclear waste
nuclear warhead
nudism
nudist
nudity
nugatory
nugget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان