Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برهنگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nudity
/ˈnudɪti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برهنگی
عریانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برهنگی
عریانی
لختی
1.nudity is a major part of her movies.
1. برهنگی بخش اعظمی از فیلمهای اوست.
تصاویر
کلمات نزدیک
nudist
nudism
nudge
nude
nucleus
nugatory
nugget
nuisance
nuke
null
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان