1 . صوری
[صفت]

ostensible

/ɑːˈstensəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ostensible] [حالت عالی: most ostensible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صوری الکی، ظاهری

مترادف و متضاد apparent outward pretended seeming
  • 1.The ostensible reason for his absence was illness.
    1. دلیل صوری او برای غیبتش بیماری بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان