1 . پرتگاه
[اسم]

precipice

/ˈprɛsəpəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرتگاه سراشیبی تند، وضع خطرناک (مجازی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرتگاه
مترادف و متضاد cliff
  • 1.the edge of the precipice
    1. لبه پرتگاه
  • 2.to stand on a precipice
    2. در وضع خطرناکی بودن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان