Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بارندگی (برف، باران)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
precipitation
/prɪˌsɪpɪˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بارندگی (برف، باران)
ریزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بارش
بارندگی
ریزش
1.an increase in annual precipitation
1. افزایش در (میزان) بارندگی سالانه
تصاویر
کلمات نزدیک
precipitate
precipice
preciousness
precious stone
precious metal
precipitous
precis
precise
precisely
precision
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان