خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پروتئین
[اسم]
protein
/ˈproʊtiːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پروتئین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پروتئین
پروتئینی
1.essential proteins and vitamins
1. پروتئینها و ویتامینهای ضروری
2.protein deficiency
2. کمبود پروتئین
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
protected
protect
protagonist
prosperous
prosper
protest
protractor
proud
proudly
prove
کلمات نزدیک
protectorate
protector
protective
protectionist
protectionism
protest
protestant
protestantism
protestation
protester
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان