1 . بازسازی
[اسم]

reconstruction

/ˌriːkənˈstrʌkʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازسازی
  • 1.the post-war reconstruction of Germany
    1. بازسازی آلمان پس از جنگ
  • 2.the reconstruction of the sea walls
    2. بازسازی دیوارهای دریایی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان