1 . حلول کردن (روح در جسمی)
[فعل]

to reincarnate

/ˌriːɪnˈkɑːrneɪt/
فعل گذرا
[گذشته: reincarnated] [گذشته: reincarnated] [گذشته کامل: reincarnated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حلول کردن (روح در جسمی) تجلی کردن

  • 1.They believe humans are reincarnated in animal form.
    1. آنها معتقدند روح انسان‌ها به شکل حیوان حلول می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان