خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جواب دادن
2 . جواب (دندانشکن)
3 . قرع (شیمی)
[فعل]
to retort
/rɪˈtɔːrt/
فعل گذرا
[گذشته: retorted]
[گذشته: retorted]
[گذشته کامل: retorted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جواب دادن
پاسخ دادن
مترادف و متضاد
answer
reply
1.‘How dare you!’ he retorted angrily.
1. او با عصبانیت جواب داد: "چطور جرات می کنی!"
[اسم]
retort
/rɪˈtɔːrt/
قابل شمارش
2
جواب (دندانشکن)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جواب دندانشکن
مترادف و متضاد
answer
reply
3
قرع (شیمی)
ظرف تقطیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قرع
تصاویر
کلمات نزدیک
retiring
retirement home
retirement age
retirement
retired
retouch
retrace
retract
retrain
retraining
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان