1 . معما 2 . سرند (نوعی غربال سیمی) 3 . سرند کردن
[اسم]

riddle

/ˈrɪdl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معما چیستان

معادل ها در دیکشنری فارسی: چیستان معما
مترادف و متضاد conundrum
the riddle of how the baby died
معمای چگونه مردن بچه
to solve a riddle
معمایی را حل کردن

2 سرند (نوعی غربال سیمی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرند غربال
[فعل]

to riddle

/ˈrɪdl/
فعل گذرا
[گذشته: riddled] [گذشته: riddled] [گذشته کامل: riddled]

3 سرند کردن غربال کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرند کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان