خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سختگیرانه
2 . بهطور انعطافناپذیر
[قید]
rigidly
/ˈrɪdʒɪdli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختگیرانه
سرسختانه، باجدیت
disapproving
1.Jim rigidly opposed to all new ideas.
1. "جیم" سرسختانه با تمام ایدههای جدید مخالفت کرد.
2.The speed limit must be rigidly enforced.
2. قانون محدودیت سرعت باید باجدیت اجرا شود.
2
بهطور انعطافناپذیر
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rigid
rightly
rightfully
rightful
righteously
rigorously
rile
riled
rima oris
rime
کلمات نزدیک
rigidity
rigid
rights issue
rights
rightness
rigmarole
rigor
rigorous
rigorously
rigors
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان