1 . کار انجام دادن
[عبارت]

run errands

/rʌn ˈɛrəndz/

1 کار انجام دادن خرید خانه انجام دادن

  • 1.He often runs errands for his grandmother.
    1. او معمولا کارهای مادربزرگش را انجام می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان