1 . روستایی
[صفت]

rustic

/ˈrʌstɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rustic] [حالت عالی: most rustic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روستایی با صفا، صاف و ساده

معادل ها در دیکشنری فارسی: دهاتی دهقانی روستایی
مترادف و متضاد countrified unpolished
  • 1.a rustic garden
    1. یک باغ با صفا
  • 2.an old cottage full of rustic charm
    2. یک کلبه قدیمی با جذابیت های روستایی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان