1 . طیف
[اسم]

spectrum

/ˈspɛktrəm/
قابل شمارش
[جمع: spectra]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طیف گستره

معادل ها در دیکشنری فارسی: طیف گستره
  • 1.the colors of the spectrum
    1. رنگ های طیف
  • 2.the political spectrum
    2. گستره سیاسی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان