[اسم]

speculation

/ˌspekjuˈleɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گمان (بی‌اساس) حدس

معادل ها در دیکشنری فارسی: ظن گمانه‌زنی
مترادف و متضاد conjecture
  • 1.Our speculations proved right.
    1. گمان‌های ما درست اثبات شدند.

2 سفته‌بازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سفته‌بازی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان