[فعل]

to speculate

/ˈspekjuleɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: speculated] [گذشته: speculated] [گذشته کامل: speculated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گمانه‌زنی کردن حدس و گمان زدن، فرض کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: حدس زدن گمان کردن
  • 1.I would rather not speculate about what may happen next year.
    1. من ترجیح می‌دهم درباره اینکه سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد گمانه‌زنی نکنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان